
گرد خاموشی روی هیأتها مذهبی؛
وقتی هیأتها تحریم میشوند
در دل شهری که خاک و گرما نفسها را تنگ کرده، صدای روضه برخی هیاتها هم خاموش شده؛ هیأتهایی که سالها پای کار دین و مردم بودند.
به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب» به نقل از شبکه اطّلاعرسانی «فارس»؛ پسر جوانی، دم در خانهای در یکی از محلههای قدیمی اهواز ایستاده و با انگشت، قفل زنگزدهی حسینیهای کوچک را لمس میکند. دستهایش بوی کابل برق و سیم لحیم میدهد، صدای اذان از مسجد همجوار بلند است، اما گوش او هنوز دنبال نوحهایست که دیگر از آن بلندگوی قدیمی پخش نمیشود.
«ما فقط یه بلندگو میخواستیم، نه چیز دیگه… ولی حتی همونو هم نگرفتیم». این را محمد، جوان ۲۴ سالهای که از ۱۶ سالگی در هیأت «صاحبالامر» خادمی کرده، با تلخی میگوید. هیأتی که تا همین چند روز پیش، هر هفته صدای روضهاش کوچههای آخرآسفالت اهواز را پر میکرد. حالا اما سیستم صوتیاش خراب شده و مسئولان فرهنگی شهر، حاضر به کوچکترین حمایتی نشدهاند. و این، فقط یک نمونه است.
بهانهها برای عدم حمایت...
بر اساس گزارشهای غیررسمی جمعآوریشده توسط فعالان مردمی هیأتها، در یک سال گذشته دستکم چندین هیأت فعال در خوزستان به دلایل مالی یا زیرساختی جلسات هفتگی خود را تعطیل کردند. این در حالیست که خوزستان یکی از استانهاییست که بیشترین مشارکت مردمی در مناسبتهای مذهبی، بهویژه محرم، صفر و رمضان را دارد.
اما حمایت نهادهای رسمی فرهنگی چقدر است؟ طبق بررسی انجامشده، بودجههای فرهنگی بیشتر به طرحهای کلان، پروژههای دولتی یا کمک به مساجد تخصیص یافته و در فرآیندهای رسمی، هیأتهای مردمی عمدتاً به عنوان «سازمانیافته» شناخته نمیشوند.
بهانه یک مسئول فرهنگی در اهواز در خصوص کمک نکردن این است «هیأتها مستقلاند، قانون دست ما را بسته، شرمنده».
در بندر امام خمینی یکی از بزرگترین و اصلی ترین هیاتهای شهر به دلیل نبود مکان برگزاری جلسات مجبور شد برنامه محرم خود را لغو کند هیاتی که مرکز فعالیتهای جهادی و فرهنگی برای جوانان انقلابی شهر است اما سالهاست برای چند صد متر زمین حسینیه از این اداره به ان اداره پاسکاری می شوند.
در اهواز هیاتی دیگر خودش را به در دیوار زده است تا برای خواهران حسینیهای بسازد ولی با تنها پاسخی که از مسوولان فرهنگی روبرو می شوند این است پول نداریم.
اینجا یک تضاد روشن دیده میشود: در حالی که هیأتها، بهویژه هیأتهای جوان و انقلابی، در همه بحرانها از زلزله و سیل گرفته تا شیوع کرونا و خدمت در مناطق محروم پیشتاز بودهاند، حالا خودشان در خط مقدم فراموشی ایستادهاند.
عجیبتر از همه، دوگانهسازی برخی مسوولان و نهادهای رسمی بین مسجد و هیأت است؛ انگار هر حمایتی از مسجد، باید به قیمت نادیده گرفتن هیأت تمام شود. آیا این دو، نه دوشادوش، که در برابر یکدیگر تعریف میشوند؟
چه باید کرد؟
راهکار چیست؟ بسیاری از فعالان هیأتی میگویند ایجاد سازوکاری قانونی برای حمایت شفاف از هیأتهای مردمی، ضروری است. نه برای دخالت یا کنترل، بلکه برای آنکه این صداها خاموش نشوند. اما در مقابل، برخی از مسئولان با تکیه بر اصطلاح «خودجوش بودن هیأتها» هر گونه حمایت ساختاری را مغایر با ماهیت آنان میدانند یا اهدای مبالغ ناچیز را با شکستن شاخ غول یکی میدانند!
از سوی دیگر، موانع فرهنگی نیز جدیست. نگاههای بروکراتیک، سلیقهگرایی در تخصیص بودجه، و حتی بعضاً رقابتهای دروننهادی، فضای فعالیت هیأتها را تنگتر کرده است. در چنین شرایطی، انگیزههای نسل جوان هیأتی، که سرمایه اصلی حرکت انقلابی فرهنگیاند، زیر غبار بیمهری دفن میشود.
محمد، همان جوان ابتدای گزارش، به درِ بستهی حسینیه نگاه میکند و با صدایی که بیشتر شبیه یک نجوای درونیست، میگوید:
«ما میخواستیم صدای اهل بیت باشیم... ولی انگار کسی دوست نداره این صدا پخش بشه».
در شهری که گرد و خاک همیشه در هواست، نباید بگذاریم گرد خاموشی هم روی هیاتها هم بنشیند.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!