
فرازی از وصیتنامه شهید«علیرضا چراغ چشم»؛
وعده من به شما پیروزی اسلام است
شهید «علیرضا چراغ چشم» در وصیتنامه خود نوشته بود: پدر و مادر عزیزم هیچوقت من از یاد شما غافل نیستم. امیدوارم که در کنار مولایمان دیداری تازه کنیم و وعده من به شما پیروزی اسلام است انشاءالله.
به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب»؛ شهید «علیرضا چراغ چشم» دهم شهریور ۱۳۴۵، در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش رضا، خواربارفروش بود و مادرش هاجر نام داشت. دانشآموز چهارم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، در جزیره سهیل به شهادت رسید. مزار او در بهشت علی زادگاهش قرار دارد. برادرش محمدعلی نیز به شهادت رسیده است.
متن وصیتنامه شهید «علیرضا چراغ چشم»:
نیست هیچ معبودی قابل پرستش بهجز خدا، شهادت میدهم که محمد (ص) فرستاده خداست شهادت میدهم که علی (ع) ولی خداست، مرگ حق است، سؤالوجواب قبر حق است، بهشت حق است و دوزخ حق است.
با سلام و درود و تقدیم تبریک بر پدر و مادرم و خانواده عزیزم پدر و مادرم بهپاس آن همه رنجها سختیها که قبل ازمتولدشدنم و در کودکی و بعد از کودکی بهپاس اینکه مرا از کودکی با عشق به خدا و اسلام و عشق به امام حسین (ع) آشنا نمودید. سپاس از برادران و خواهرانم وزن برادرانم که مرا در زندگی هدایت نمودند و نصایح برادرانه و خواهرانه را از من دریغ نداشتند. خداوند خواستارم که به شما اجر عظیم عنایت فرماید.
هرچه داریم از خدا داریم
درود بر حضرت امام که ما را از تاریکی دنیا نجات داد. او نعمتی بزرگ برای ما و اسلام است. خداوند حافظ ایشان باشد إن شاءالله. لازم به تذکر است که ما سخنی از خود نداشته و نداریم و باور داریم که هرچه داریم از خدا، پیامبران و امامان معصوم داریم.
وصیتنامه یک تکلیف است و باید نوشت و میدانید که وصیتنامه آخرین سخنان یک انسان است که بهسوی خدای خویش عروج کرده. من بارها میخواستم سخنی برای شما بگویم؛ ولی چه کنم که نتوانستم دین فرزندی و برادری را نسبت به شما ادا کنم برای همین بهتر دیدم که در دل خویش نگهداری کنم.
آرزوی دیدار امام حسین (ع)
پدر و مادر دوست داشتم در کنار شما باشم؛ مانند دیگر فرزندان. دوست میداشتم در کنار برادران و خواهرانم باشم و دوست داشتم شما بر قامت من نظارهگر باشید و بر تلاشهای چندین ساله خویش نگاه کنید و ثمره خود را ببینید. پدر و مادر عزیزم از همه اینها گذشته از همه چیزهای دنیوی در نزد من خیلی عزیزتر بوده و هستید لکن من دوستدارانی دیگر دارم که دل من را ربودهاند، دوست میدارم در کنار آنان باشم. آرزوی من دیدار امام حسین (ع) و دیگر یارانش است.
وعده پیروزی اسلام
پدر و مادر عزیزتر از جانم ناراحت نباشید و همچون حضرت زینب (س) صبر را پیشه کار خود کنید و توکل بر خدا داشته باشید که انشاءالله پروردگار پذیرای ما باشد. هیچوقت من از یاد شما غافل نیستم امیدوارم که ما در کنار مولایمان دیداری تازه کنیم و وعده من به شما پیروزی اسلام است ان شاءلله.
ما در صحنه هستیم
پدر و مادر و خانواده عزیزم بگذارید ما در میدان نبرد باشیم. آن کسانی که نمیدانند بدانند ما در تمامی حالات زندگی در مصیبتها و سوختیها، امام خویش را تنها نگذاشته و همچون مردم کوفه نیستیم، ما در صحنه بوده و هستیم.
ادامه راه تا جانفشانی
اگر عمویم و برادرم جان خود را فدای اسلام کردهاند ماهم باید رهسپار شویم که ما خدمتی نکردهایم شاید که جان و خونمان را در این راه (اسلام) خداوند قبول کند. وجودمان که در این دنیا حرکتی را ایجاد نکرده، شاید که خونمان حرکتی را به وجود آورد. ما پیروان راستین اباعبدالله الحسین هستیم. ما تا آخرین قطره خونی که در وجودمان مانده پایداری برای اسلام میکنیم.
تأسی به اهلبیت پیامبر
پدر و مادر و خانواده بزرگوارم بدانید که دو اسوه و الگوی شما در مصیبتها و سختیها در زندگی حضرت زهرا (س) و دخت گرامی ایشان حضرت زینب (س) است. پدر و مادر و خواهرانم عزیزم حضرت زهرا (س) در جوانی چه رنجها که نکشید. پهلوی شکسته خود در جوانی جان خود را فداکرد و حضرت زینب (س) چه بلاها و چه اسیری وبی کسی وبی برادری و سختیهای دیگر که ندید. در جوانی موهای خود را سفید نمود. چه مسئولیتی که بر دوش خود احساس نمیکرد و ادا نمینمود. الگوی ایشان برای مادر زندگی صبر اوست که ما صبر زینبی داشته باشیم.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!