حالت تاریک
جمعه, 30 شهریور 1403
یادداشت؛

تحول سیاسی با رفراندوم ۱۳۵۸

تحول سیاسی با رفراندوم ۱۳۵۸

انقلاب اسلامی و به دنبال آن تأسیس نظام جمهوری اسلامی، قطب‌بندی جدیدی در جهان سیاسی معاصر پدید آورد که اکنون با گذشت ۴۵ سال ابعاد تازه‌ای از این قطب‌بندی پیش روی جهانیان قرار گرفته است.

به گزارش شبکه اطّلاع‌رسانی «رهیاب»؛ معصومه فتحعلی‌پور کارشناس ارشد مسائل سیاسی طی یادداشتی پیرامون نقش کلیدی رفراندوم سال ۱۳۵۸ در ایجاد تحول در ماهیات ادبیات سیاسی جهان نوشت: برگزاری رفراندوم در ایران؛ واژه‌ای نو در ادبیات سیاسی جهان متولد کرد و بزرگ‌ترین ضربه را بر تفوّق و یکه‌تازی نظام سلطه جهانی که دیر زمانی حاکمیت بلامنازع خود را بر مجموعه جهان گسترانده بود، وارد ساخت.

با مرور تاریخ خواهیم دید به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی، برگزاری همه‌پرسی در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ برای انتخاب نوع نظام سیاسی ایران پس از برچیده‌شدن نظام طاغوت و تعیین «نظام جمهوری اسلامی» را می‌توان از پدیده‌های سیاسی بسیار با اهمیتی دانست که در نوع خود در جهان معاصر و در میان انقلاب‌های بزرگ جهان بی‌بدیل است.

در پی این همه‌پرسی باشکوه، معمار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی«ره» روز ۱۲ فروردین را روز جمهوری اسلامی اعلام کرده و در پیامی این رخداد عظیم را موهبتی الهی در حق مردم بزرگ ایران دانستند: «خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملت‌های مستضعف نمود.»

اکنون با گذشت ۴۵ سال از آن رویداد بزرگ در تاریخ سیاسی معاصر ایران، اکنون در آستانه سالروز آن پدیده، جا دارد مروری بر ابعاد منحصربه‌فرد آن نقطه عطف تاریخی صورت گیرد. این مرور می‌تواند ما را به عظمت و اصالت‌های انقلاب اسلامی بیشتر واقف سازد:

۱-مروری هر چند گذرا بر تاریخ و هویت ذاتی انقلاب اسلامی ایران، این حقیقت باارزش را در اختیار می‌گذارد که این انقلاب به لحاظ شکل، ماهیتِ وجودی، هدف‌گذاری، رسیدن به پیروزی، خود بزرگ‌ترین رفراندوم تاریخ سیاسی جهان به شمار می‌آید؛ رفراندومی که در آن، هم آن نظامی که باید از صفحه سیاسی ایران برچیده شود به‌وضوح مشخص است و هم آن نظام سیاسی که باید جایگزین آن شود.

با وجود این، برگزاری رفراندوم به‌منظور تعیین نظام سیاسی جمهوری اسلامی با نظر مستقیم و حضور رسمی فرد فرد شهروندان ایرانی پای صندوق‌های رأی، پدیده جدید بود که نه فقط ایرانیان در تاریخ سیاسی خود هیچگاه نمونه مشابه آن سراغ ندارند که انقلاب‌های بزرگ جهان نیز هرگز خود را محتاج آن ندانسته‌اند.

بدون شک یکی از نقاط قوّتی که انقلاب اسلامی را در نگاه و تحلیل برخی از اندیشمندان سیاسی دنیا در جایگاه «بزرگ‌ترین انقلاب مردمی جهان» نشانده است توجه ویژه این انقلاب به نقش و جایگاه آحاد مردم در سرنوشت سیاسی خویش و ترسیم نوع نظامی است که قرار است مقدّرات آنان و سکّان حکمرانی کشور را در دست گیرد.

۲-امام خمینی«ره» به‌عنوان فقیهی جامع شرایط که معماری و رهبری انقلاب را بر عهده داشت، با اینکه از هویت ذاتی انقلاب اسلامی بیش از هر کس آگاهی کامل داشت و خواست بر حق توده مردم را به‌درستی می‌دانست، اما از همان آغاز بر انجام رفراندوم برای تعیین نوع نظام سیاسی پس از برچیده‌شدن نظام سلطنتی اصرار ورزیدند. آن حضرت در تاریخ ۱۵ اسفندماه ۱۳۵۷ چنین فرمود: «حالا که رژیم سلطنتی رفته و از بین رفته است و قاعده نیز این بود که از اول وجود پیدا نکند حالا برای اینکه ما طرز حکومت را تعیین کنیم، محتاج به یک فعالیت‌هایی است؛ بنابراین است که یک رفراندومی بشود و چون این رفراندوم یک رفراندوم اساسی است که مقدرات مملکت ما را تعیین می‌کند و ما اگر بخواهیم یک حکومت اسلامی، یک جمهوری اسلامی در ایران برقرار کنیم با این رفراندوم باید بشود.»

با این اقدام تاریخی، انقلاب اسلامی نخستین گام اساسی خود را پس از پیروزی برداشت. انقلاب اسلامی با این گام اساسی، نمونه‌ای منحصر به فرد از انقلاب را که فقط بر اساس اسلام ناب محمدی می‌تواند به ظهور برسد در جلو چشمان جهانیان به نمایش گذاشت.

۳ـ با برگزاری رفراندم، انقلاب اسلامی ایران به یک توفیق بزرگ سیاسی در جهان معاصر دست یافت که از اهمیت فوق‌العاده‌ای در عرصه سیاسی جهان برخوردار است. این توفیق بزرگ عبارت است از تأسیس و تثبیت نوعی مردم‌سالاری جدید، یعنی «جمهوری اسلامی» و وارد کردن آن در ادبیات سیاسی رایج جهان.

مقام معظم رهبری رهبر فرزانه نیز در تشریح این نکته ناب چنین بیان کردند: «ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کرده‌ایم؛ مردم‌سالاری دینی، مردم‌سالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کرده‌ایم؛ این علی‌الظّاهر یک کلمه حرف است؛ اما باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرت‌های درجه یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده بر می‌انگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیم شده نظام سلطه را بر هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برای اداره دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کرده‌ام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّه‌ای حتماً سلطه‌گر باید باشند، یک عدّه‌ای حتماً سلطه‌پذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به‌هم‌ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجه‌اند، با آن مقابل‌اند.»

۴ـ اصرار معمار انقلاب اسلامی بر رفراندوم و اقدام فوری برای برگزاری آن، بخش مهم و مغفولی از نظریه سیاسی اسلام برای اداره جامعه اسلامی را آشکار ساخت که حقیقتاً در جای خود بسی مهم و ارزشمند است.

چگونگی هم‌نشینی و درهم آمیختن دو اصل مهم، یعنی اصل «اذن و نصب الهی حاکمان» از یک سو، و اصل «حقّ حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش» از سوی دیگر، همواره از ابعاد پیچیده و دیریاب نظریه سیاسی اسلام برای اداره جامعه اسلامی بوده است. رفراندوم و به دنبال آن انتخاب نظام سیاسی جمهوری اسلامی به‌عنوان اصلی‌ترین و اولین ثمره انقلاب اسلامی راه را برای فهم درستِ چگونگی این درهم‌آمیختگی هموار ساخت. انقلاب اسلامی در مرحله برگزاری رفراندوم و برپایی نظام جمهوری اسلامی به همگان آموخت که در مقام ثبوت و تشریع الهی حکومت مشروع در اسلام فقط آن حکومتی است که حاکم حقانیّت و جواز تصرّف در اداره جامعه را از اذن و نصب خداوند دریافت کرده باشد؛ اما همین حاکم مشروع الهی در مقام اثبات و اعمال قدرت و تصرف در اداره جامعه نیازمند اراده، خواست و انتخاب مردم مسلمان است. به‌عبارت‌دیگر، حقّانیت و مشروعیت حکومت و حاکم در نظریه سیاسی اسلام، در «مقام تشریع و ثبوت» صددرصد الهی و متکی بر اذن و نصب خداوند است، گرچه همین حکومت در «مقام اجرا و عینیّت یافتن» در متن جامعه، صددرصد متکی و مبتنی بر اراده و خواست و اقدام شهروندان جامعه اسلامی است. رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ این همنشینی را در عمل به زیبایی ترسیم کرد و در معرض نگاه و قضاوت جهانیان قرار داد.

۵ـ پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن تأسیس نظام جمهوری اسلامی، در نگاهی دیگر قطب‌بندی جدیدی در جهان سیاسی معاصر پدید آورد که اکنون با گذشت ۴۵ سال از آن رخداد عظیم ابعاد تازه‌ای از این قطب‌بندی پیش روی جهانیان قرار گرفته است.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ترسیم این حقیقت تاریخی چنین می‌گویند: «انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سه‌قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدیدآمدن قطب‌های جدید قدرت، تقابل دوگانه جدید «اسلام و استکبار» پدیده برجسته جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد.»

لذا به نظر می‌رسد عبور جهان از قطب‌بندی‌های گذشته و ظهور قطب‌بندی «اسلام ناب و استکبار» نویدبخش رخداد عظیمی است که جهان و بشریت از اعماق وجود رسیدن به عدالت، سعادت خود را در گرو آن می‌بیند. این همان اراده حتمی خداوند است که در کتاب آسمانی وعده تحقق آن را این‌گونه داده است: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» سوره قصص، آیه پنج

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از