حالت تاریک
دوشنبه, 26 شهریور 1403
فرازی از وصیت‌نامه شهید «طهماسب شیخ‌حسنی»؛

نوشتن از درد و شکنجه مردم دشوار است

نوشتن از درد و شکنجه مردم دشوار است

شهید «طهماسب شیخ‌حسنی» در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: براستى چگونه می‌توان با این قلم‌ها و کاغذ‌ها درد و رنج، شکنجه، فریاد، زجر، اشک و آه را نوشت؟! آرى! نگاشتن این مقوله‏‌ها هم‌چنان سخت و دشوار است.

به گزارش شبکه اطّلاع‌رسانی «رهیاب»؛ شهید «طهماسب شیخ‌حسنی»، یکم تیرماه سال ۱۳۳۵، در شهر تهران به دنیا آمد، پدرش الیاس و مادرش خورشیدخانم نام داشت، تا پایان دوره کاردانی در رشته تربیت معلم درس خواند، معلم بود، سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و پنجم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.

متن وصیت‌نامه شهید خبرنگار «طهماسب شیخ‌حسنی»؛

چگونه می‌توان شکنجه و رنج بسیجیان، پاسداران و سربازانى را نگاشت که اندام‌هایشان را دژخیمان صدامى، زنده زنده بُریدند و بر ناله‏‌هاى جگرخراش دلیران اسلام، مستانه خندیدند؟ ... و چگونه مى‏‌توان داغ دل پدران و مادران و همسران و فرزندانى را نگاشت که عزیزان‌شان با گلوله‏‌هاى آتشین خمپاره و توپ و راکت و موشک و بمب، شربت شهادت را نوشیدند؟

و چگونه می‌توان فریادهاى دلخراش طفلان و کودکان و زنان و پیرانى را نگاشت که در منازل خود در شهر‌ها گرفتار انفجار راکت، بمب و موشک‌هاى زمین به زمین گردیدند؟ ... و براستى چگونه می‌توان با این قلم‌ها و کاغذ‌ها درد و رنج، شکنجه، فریاد، زجر، اشک و آه را نوشت؟! آرى! نگاشتن این مقوله‏‌ها هم‌چنان سخت و دشوار است؛ همان‌گونه که نگاشتن مشق دشوار است و نگاشتن دلدادگى و ایمان و شهادت و ایثار. آن‌چنان که نگاشتن خدا دشوار است و نگاشتن صفات خدا دشوار است.

آخر چگونه می‌توان خدا را توصیف نمود که در وهم نمى‏‌گنجد و چگونه می‌توان دلدادگى و عشق را بر صفحه کاغذ نگاشت که این‌ها همه دفترى به ضخامت و گستردگى قلب على (ع) و قلمى همانند ایمان و یقین و نگارنده‌‏اى هم، چون حضرت محمد مصطفى (ص) می‌خواهد و قلبى می‌طلبد که ایمان به خدا و پیامبرش و حب على (ع) و اولیا خدا، همراه با اخلاص و عمل، همگى در آن جمع باشد.

آرى! نمى‌‏توان تشریح کرد و نگاشت که چگونه مى‏‌شود دلیرمردانى که هیچ کم و کسرى در زندگى دنیوى ندارند، به یک باره ترک خانه و کاشانه می‌کنند و لبیک‌گویان و شتابان به یارى حسین زمانه، امام خمینى مى‏‌شتابند و براى نابود نمودن دشمنان اسلام، توفنده و غرنده به مصاف آنان برمى‌خیزند و در نهایت از این طریق، شهد شیرین و گواراى پیروزى را که همانا شهادت در راه جان‌آفرین و پیوستن به خیل عظیم انسان‌هاى خداگونه است، عاشقانه مى‌نوشتند و حقانیت اسلام و انقلاب اسلامى و امام خمینى را با نواختن پنجه‏‌هاى خونین و خونبار خویش بر دشت‌هاى سرزمین اسلامی‌مان شهادت مى‏‌دهند و به اثبات مى‏‌رسانند.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از