
فرازی از وصیتنامه شهید «مسعود خرمی»؛
شهیدان عاشقانه عازم وصال به معشوق میشوند
شهید «مسعود خرمی» در وصیتنامه خود نوشته بود: مادرم، خیلیها همچون من دوست دارند که به این راه «راه شهادت» راه تکامل، راه خدائی شدن و راه امام حسین (ع) بروند. مادر من خیلی انتظار این روز را کشیدهام.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «رهیاب»؛ شهید «مسعود خرمی» یکم فروردین ۱۳۴۰، در دزفول به دنیا آمد. پدرش غلامرضا، کارمند بود و مادرش روبخیر نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سیام مهر ۱۳۶۲، در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهید آباد شهرســتان زادگاهش قرار دارد.
متن وصیتنامه شهید «مسعود خرمی»:
سلام بر خداوند در هم کوبنده ستمکاران و جباران، سلام به رهبر انقلاب که با دم مسیحائیاش روح مرده این مردم سرزمین را به هیجان آورد. سلام به پدر و مادرم که با زحمت مرا بزرگ کرده تا بهسوی الله تکاملیافته به لقاءالله نائل شوم، سلام به تمام برادران و خواهران مسعود
سلام به تمام پدران و مادرانی که زینب (س) گونه مقاومت کرده و فرزندانی در مسیر امام حسین (ع) به جامعه بشریت عرضه داشتند. فرزندانی که بهمنظور وصال به معشوق، شهادت که معراج روح بهترین وسیله جهت لقاءالله است را انتخاب کرده و با تمام نقصها و کمبودهایی که داشتند عاشقانه دیارشان را ترک به صفوف متحد لشکر اســـلام پیوسته و خاطره جاوید شهدای صدر اسلام همچون: مصعب، جبیر، حجربنعدی قاسم، عمار، سمیه و... را زنده کردند.
مادرم راه من راهی خدایی است
آری مادرم، خیلیها همچون من دوست دارند که به این راه (راه شهادت) راه تکامل، راه خدائی شدن راه امام حســـین (ع) بروند. مادر من خیلی انتظار ایـــن روز را کشیدهام و تو باید بدانی و ناراحت نشوی؛ چون شهیدان عاشقانه عازم وصال به معشوق میشوند، مادر، من بهخاطر یقینی که به پروردگارم داشته و هدف مقدسم که نجات مستضعفین است بهسوی هدفم رفتم.
مادر راهم را ادامه بده
میگفتی داغ فرزند، میدانم و یادم هست که داغ فرزند خیلی سخت است و این را هم باید بدانی که ما صابرانی همچون زینب (س) هم داریم وتو باید صبر و استقامت را از او یاد بگیری و همچنین یادم هست که هر وقت دیر میکردم خودت به دنبالــم میآمدی، ولی مادر این بار من پیش خدا رفتهام و امیدوارم که شما ادامهدهندگان راهم باشید. مادر، میدانم که تو چقدر به جلسات مذهبی و نمازجمعه میرفتی و علاقه داشتی و باید بدانی که عمل به این جلسات و نمازجمعه این است که برادرانم را هدایت به ادامه راهم کنی.
شهادتم حقانیت ارزشهای خدایی است
باری مادر عزیز، من قرضهایی دارم که باید آنها را بپردازی ۲۰۰ تومان به خانواده مرحوم غلام روزنامهفروش بدهید، ۱۰ ریال به شاطر محمود واقع در سیمتری قدیم بدهید. دوربین و ساک قهوهای را به سپاه اندیمشک بدهید، پولهایی که نزد خانواده شوهر دخترخالهام هستند را به مستضعفین بدهید، مادر صبور باشید و بدانید که من با شهادتم حقانیت ارزشهای خدایی را که خدا به انسان داده گواهی دادم، مادر در پایان تأسف میخورم که نتوانستم حقی راه بر گردنم داری ادا کنم، دوستتــان دارم.
والسلام
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!