فرازی از وصیتنامه شهید «محمدرضا اسدی»؛
درخت اسلام با خون خود آبیاری کنیم
شهید «محمدرضا اسدی» در وصیتنامه خود نوشت: پدر و مادر عزیزم بالاخره این راهی بود که خودم انتخاب کردم و باید میرفتم تا به آرزویم که شهادت است برسم. ما باید با خونمان درخت پربرکت اسلام را آبیاری کنیم.
به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب»؛ شهید «محمدرضا اسدی» یکم مهر ۱۳۴۳، در رامهرمز به دنیا آمد. پدرش مرتضی، راننده بود و مادرش خدیجه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پنجم مهر ۱۳۶۰، در آبادان بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
متن وصیتنامه شهید «محمدرضا اسدی»:
با عرض سلام خدمت خانواده عزیزم، پدر و مادر مهربانم، خواهر و برادران خودم.
طلب شهادت
پدر و مادر عزیزم از اینکه شما را تنها گذاشتم و به جبهه رفتم از شما پوزش میخواهم و امیدوارم مرا ببخشید که اذیتتان کردم. خودتان میدانید که من نه ماشین نه خانه هیچچیز دیگری از شما نخواستم بهجز یک سنگ قبر و یک کفن شهادت که امیدوارم به آرزویم برسم، به همه اقوام و بستگان سلام مرا برسانید و بگویید که انشاءالله بهزودی پیروز خواهیم شد و کشور عزیزمان را نجات خواهیم داد.
راهم را برادرم ادامه دهد
از شما میخواهم که بعد از شهادتم گریه و زاری نکنید و ناراحت نباشید که دشمن ما شاد بشود و از اینکه این راه را انتخاب کردم خوشحال باشید. خواسته دیگرم این است که بعد از من برادرم آقا حمید را بهجای من در سپاه مستقر کنید تا هم جای من را پر کند و هم خدمتگزار صدیقی برای انقلاب باشد.
درخت اسلام را با خونمان آبیاری میکنیم
پدر و مادر عزیزم بالاخره این راهی بود که خودم انتخاب کردم و باید میرفتم تا به آرزویم که شهادت است برسم. ما باید با خونمان درخت پر برکت اسلام را آبیاری کنیم و دست بیگانگان را از کشور خود دور کنیم، اگر ما به جنگ نرویم و از ناموس و دینمان دفاع نکنیم پس باید چه کسانی به کشورمان کمک کنند؟ دیگر مزاحم وقتتان نمیشوم و از شما طلب حلالیت میکنم سلام به همه برسانید.
انتهای خبر/