حالت تاریک
جمعه, 25 آبان 1403
همسر هید نورانی در گفتگو با رهیاب

با نماز شب به غلامرضا رسیدم

غلامرضا پسر خاله ام بود خیلی دوستش داشتم،من با نماز شب به غلامرضا رسیدم،پس از شهادت غلامرضا هیچ وقت احساس نکردم حضور ندارد ،همسر شهیدم همیشه هوای من و فرزندانش را داشت.

 مکیه مصدر همسر شهید غلامرضا نورانی در گفتگو با رهیاب پیرامون بیان خاطرات زندگی با شهید و گذران زندگی در دفاع مقدس گفت : غلامرضا پسر خاله ام بود خیلی دوستش داشتم،من با نماز شب به غلامرضا رسیدم،پس از شهادت غلامرضا هیچ وقت احساس نکردم حضور ندارد ،همسر شهیدم همیشه هوای من و فرزندانش را دارد. بارها به خوابم آمده و در موارد بسیار مرا راهنمایی کرده است.

همسر شهید افزود : من در خانواده تک دختر بودم و عادت به سختی در زندگی نداشتم اما بعد از شهادت غلامرضا اگرچه با وجود چهار فرزند گذران زندگی خیلی سخت بود ولی،همچنان در پشتیبانی خدمت رسانی به رزمندگان در مساجد خدمت می کردم ،نان میپختم،خیاطی می کردم، برای رزمنده ها  لباس  می‌دوختم، حالم خوب بود چون می دانستم این خدمت های کوچک رضایت خدا و شهیدم را در پی دارد.

همسر شهید نورانی عاقبت بخیری فرزندانش را مدیون شهادت همسرش دانست و تاکید کرد: الحمدلله فرزندان شهید همگی به سرانجام رسیده و من از خداوند بسیار ممنونم.

 پایان پیام/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از