فرازی از وصیتنامه شهید«منوچهر عابدزاده»؛
خون من تداومبخش راه شهدا باشد
شهید «منوچهر عابدزاده» در وصیتنامه خود نوشته بود: آری من مرگ در راه خدا را پیشه خود ساختم و امیدوارم خونم تداومبخش راه شهیدانی باشد که برای آبیاری و برپاکردن درخت اسلام در این راه خون ریختند.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «رهیاب»؛ شهید«منوچهر عابدزاده» ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۰، در دزفول دیده به جهان گشود. پدرش عبدالمجید، فروشنده بود و مادرش مهین نام داشت. دانشجوی سال دوم دوره کاردانی در رشته تربیتمعلم بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نهم آذر ۱۳۶۰، در بستان بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مزار او در شهید آباد زادگاهش قرار دارد.
متن وصیتنامه شهید «منوچهر عابدزاده»:
بسمالله الرحمن الرحیم
پایان زندگی هر کس به مرگ اوست، جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر اوست.
آری چنین است؛ زیرا که طبق آیه شریفه قرآن آنجا که میگوید:
لاتحسبن الذین قتلوا فیسبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
و مپندارید آنان که در راه خدا کشته شدند، مردهاند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان از خدا روزی میخورند.
اکنون که در حال نوشتن این یادگار نامه یا بهقولمعروف وصیتنامه هستم، شوروشوق و جنبوجوش عجیبی در برادران که همگی در ساعتهای دیگر عازم بیرونراندن قوای خصم هستند، میبینم. آفتاب در حال غروب است، صدای دلنشین قرآن از رادیو، بیان کنند اوج فتح و پیروزی را برای سربازان و پاسداران اسلام در آینده بسیار نزدیک نوید میدهد.
عزت در مردن در راه خداست
اصلاً آدمی نمیتواند تصورش را در مغز خود بگنجاند، مردان، دار فانی را وداعگفتن، مگر میشود پدر و مادر، برادر و خواهر، دوستان و نزدیکان را ترک گفت و از آنها دل برید، ولی بههرحال تاکی میتوان زنده ماند ۶۰ سال،۷۰ سال، تا کی، آخر که باید مرد، ولی چه مردنی، آیا مردن در تنهائی و سکوت، یا اینکه در راه خدا، خدائی که تو را از خاک آفرید. خدائی که به تو جان داد، خدائی که به تو روح داد، و تو را بهسوی تکامل بشری هدایت فرمود و برای تو رسولانی فرستاد.
آری من مرگ در راه خدا را پیشه خود ساختم و امیدوارم خونم تداومبخش راه شهیدانی باشد که برای آبیاری و برپاکردن درخت اسلام در این راه خون ریختند. این را خود همه میدانید که برای اسلام کاری نکردم لااقل بگذارید که با خون ناقابلم، نجاتدهنده کسانی باشم که نان شب ندارند بخورند.
انا لله و انا الیه راجعون - ما از خدائیام و بهسوی او بازگشتمان است ما رفتیم و شما ماندید و من از همه شما حلالیت میطلبم. مخصوصاً از پدر و مادری که شب و روزشان و هموغمشان را برای بزرگ کردن فرزندشان صرف کردند. من از شما حلالیت میطلبم مادر تو را قسم به آن شیری که به من دادی، تو را قسم به جان فاطمه، تو را قسم به جان مهدی مرا عفو کن، مرا حلال کن، چرا که من نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. اگر چه من بدون اجازه شما به جبهه آمدم، به بزرگواری خودتان، به مقامتان، مرا ببخشید، زیرا که عشق به خدا نمیگذاشت که من این کار را نکنم.
از خط انقلاب اسلامی خارج نشوید
از وصایای من به شما این است که تا میتوانید، به پیامهای امام و آیات عظام خوب توجه داشته باشید و نسبت به رئیسجمهور منتخب ملت و دولت وفادار باشید. از خط انقلاب اسلامی ایران که همان خط اسلام راستین است، خارج نشوید و سعی کنید که در افشای خط ضدانقلابی منافقین و چپهای امریکائی هر چه بیشتر کوشا باشید.
یاد خدا را فراموش نکنید
در نمازهای جماعت مراسم دعای کمیل شرکت نماید، نمازهای مستحبی را، مخصوصاً نماز شب که راههای ارتباط انسانساز باخدا را زیاد میکند بجای آورید، شبهای جمعه به شهید آباد بروید دیگر اینکه اگر میتوانید به نیت من نماز و روزه بجای آورید و برای من فاتحه بخوانید.
اندک پولی که برای من باقیمانده است به نیّتم بین مستمندان تقسیم نمایید. لباسهایم را به نیازمندان بدهید. راستی تا یادم نرفته است وامی از مؤسسه گرفته بودم که آن را هم پرداخت نماید، دیگر سخن را به پایان میرسانم و همه شما را به خدای ارحمالراحمین میسپارم.
ربنا افرع علیا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین - خداوند بر ما صبر عطا کن و ما را در مقابل دشمن ثابتقدم نگهدار.
والسلام علیکم
۱۳۶۰/۰۹/۰۷
منصور منوچهر عابدزاده
انتهای خبر/