حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن رهیاب نیوز | rahyabnews.com هستید؟
سربازی برای همه نسل‌ها
یادداشت؛

سربازی برای همه نسل‌ها

فعال رسانه‌ای در یاداشت خود نوشت: حاج قاسم سلیمانی نه‌تنها یک فرمانده نظامی، بلکه اسطوره‌ای بی‌بدیل از اخلاص، ولایت‌پذیری و عشق به وطن بود که یاد و راهش هرگز از ذهن تاریخ پاک نخواهد شد.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «رهیاب» از اندیمشک؛ مسلم غیبی فعال رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: اصلاً جنس او با مقام، مسئول، فرمانده، نظامی و هرکه و هرچه می‌شناختیم در حال و گذشته فرق داشت. او به واژه سرباز مفهوم دیگری داد؛ آنجا که بجای القاب بلندبالا و والای این روزهای عده‌ای فقط روی سنگ قبرش نوشته شد: «سرباز وطن» وقتی صحبت از انسان‌های عارف و بزرگ زده می‌شود حتماً اولین شخصیتی که در ذهنمان خطور می‌کند اوست.

 هرچه که تعریف و تمجید از یک شخصیت معنویِ متخصص و کارآمد می‌شود از یک فرد داشت، همه در او جمع می‌شدند. این را فقط مایی که مُحب و دوستدار او بوده و هستیم نمی‌زنیم، بلکه حتی به آن‌های که به راه و آرمانش انتقاد داشتند، به جمهوریِ اسلامی که تمام زندگی‌اش را صرف آن کرد انتقاد داشتند، پس از شهادتش با همه احترام ممکن از او یاد می‌کنند و گاهی هم او را با سرداران پرافتخار ساسانی و هخامنشی نیز مقایسه می‌کنند.

صبح روز جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ آن سال مطابق همه روزهای جمعه دیگر دیر بیدار می‌شدم. همه چیز مثل همه روزهای دیگر و جمعه‌های دیگر عادی بود تا آن لحظه که تلویزیون را روشن کردم و چشمش به زیرنویس قرمز و علائم فوری زیرنویس آن افتاد: «سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید». هیچ‌چیزی بدتر از آن خبر نمی‌توانست یک ملت را آن‌قدر عمیق محزون کند.

 او عزیز همه ملت بود کاش همان لحظه می‌شد کاری کرد که این خبر تکذیب شود یا هر چیز دیگری که بتواند از آن لحظه و غم آن لحظه فرار کرد. اما راهی جز صبر و تحمل در عین بی‌قراری نبود. تمام پلتفرم‌ها از داخلی و خارجی از مذهبی و غیرمذهبی و از سیاسی و آن‌هایی که علاقه‌ای به سیاست و این حرف‌ها نداشتند هم به شهادت حاج‌ قاسم واکنشی غمگین نشان داده بودند. برخی با پست و استوری‌های زیاد و برخی هم با پیام و تماس سعی می‌کردند از شدت ناراحتی و فشار روحی خود کم کنند؛ ولی مگر با آن خسران بزرگ به وجود آمده، شدنی بود؟!

دومینوی اتفاقات بعد از حاج قاسم آن قدر سریع بود که هر روز بیشتر جای خالی او احساس می‌شد و می‌شود. اتفاقاتی که قریب نزدیک به همه، اعتراف می‌کنند اگر او بود اگر آن نابغه جنگ و جبهه و مقاومت بود، همه این حوادث جور دیگری رقم می‌خورد. او که خوب می‌دانست چطور دل‌ها را آرام کند؛ هرگز نه در پشت جبهه‌ها و در پشت میز می‌ماند.

عالی‌ترین مقام نظامی یک کشور باشی و بارهاوبارها در میدان و خط مقدم در کشور دیگری و در تیررس دشمن باشی؛ یعنی تو متفاوت‌تر از همه بودی! چهره‌ای که به دل می‌نشست حتماً معنویتش و اعتقاداتش از جنس همان اهل بیتی بود که همه عمل و تلاشش برای زنده نگه‌داشتن سیره و مسیر آن‌ها بود تا یک مُحبِ تمام و واقعی برای آن‌ها باشد.

«والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد…» همین جمله از او کافی بود که نوری باشد در دل‌ها برای دفاع از انقلاب و راه انقلاب، حتی قشر و طیف خاکستری که گاهی آن‌چنان درگیر مسائلی از این قبیل یعنی سیاسی و اعتقادی هم نیستند تحت‌تأثیر این جمله حاج قاسم قرار می‌گیرند. آنجا که می‌بینند همان سلبریتی‌ها که در تنش‌ها و مشکلات اقتصادی و بحث‌های درون خانوادگی کشور به وطن و مردم و انقلاب پشت می‌کنند چگونه از وضع زندگی و درماندگی خود می‌نالند و می‌مانند که چطور شد که به این روز افتاده‌اند. سلبریتی و سیاس و ادیب و هرکه بخواهد باشد توفیری ندارد، همه به این باور رسیده‌اند که حاج قاسم آن جمله خاص را با تمام وجود به زبان آورده است و همه سنگ‌اندازان و سنگ پراکنان یا آواره شدند یا در حال آواره‌شدن هستند و در این دیر و زودها هیچ سوخت و سوزی وجود ندارد.

وقتی شخصیت یک انسان محدود به یک بعد نباشد، نمی‌شود او را با چند جمله و واژه، تعریف و معرفی کرد. همان جا که واژه‌ها برای از او گفتن کم است دقیقاً همین جاست. او که در روزگاری که کم نبودند شخصیت‌های که قطار انقلاب پیاده شدند با همه توان خود از انقلاب و ولایت دفاع می‌کرد و با صدای رسای خود از هر تریبون و در هر محفلی برای روشن‌کردن حقیقت، حقیقت را فریاد می‌زد. امروز اما ولایت‌پذیری و حاج قاسم جدا از هم نمی‌شوند.

هرجا که تعریفی از تبعیت از ولایت شود از نام حاج قاسم به‌عنوان الگوی کامل و جامعی یاد می‌شود. همه این تابعیت و تبعیت شاید در همان تصویر از احترام خاص او برای رهبر انقلاب خلاصه شود. احترامی نظامی با یک‌دست و البته با دست دیگرش، دست بر سینه با تمام وجود و خلوص، نشان از آن بود که او به چه درکی از ولایت رسیده است.

حاج قاسم نه یک چهره نظامی و نه یک چهره سیاسی و نه حتی صرفاً انسانی معنوی بود؛ او فرای هر چه تعریف و بعدی که تا به حال از انسان‌های پیرامون و اطرافمان دیده بودیم بود. شاید که نه حتماً ارتباط ویژه او با خدای خود او را به آنجا رسانده بود. آنجا که ساعاتی قبل از شهادتش روی کاغذی با دفعات نوشته بود: «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» انگار که می‌دانست همه چیز، یعنی دیدار معبود نزدیک است. هرچه از زمان شهادت حاج قاسم دورتر می‌شویم نه‌تنها یاد و راه او کم‌رنگ‌تر نمی‌شود، بلکه ابعاد جدیدی از معرفت و عرفان و آمال او برای انقلاب و مقاومت عیان می‌شود و این یعنی او هرگز از اذهان آزادی‌خواهان و حتی دشمنانش پاک و فراموش نمی‌شود.

حتماً که نسل‌های بعد از ما قدر او را به‌مراتب از ما و از نسل ما بهتر می‌داند و مقام او را بیشتر از هرکس دیگری در صحنه‌های مختلف این سده ارج می‌نهند.

سال‌ها بعد حاج قاسم بهتر و بیشتر از ما شناخته خواهد شد، شک ندارم.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از