حالت تاریک
شنبه, 31 شهریور 1403
یادداشت؛

جمهوری اسلامی حقیقتی واحد

جمهوری اسلامی حقیقتی واحد

حقیقت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی ما چیزی فراتر از تمام فلسفه‌های سیاسی و حکومتی تاریخ دنیا است.

به گزارش شبکه اطّلاع‌رسانی «رهیاب»؛ مسلم غیبی فعال رسانه‌ای استان خوزستان در یادداشتی نوشت: حقیقت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی ما چیزی فراتر از تمام فلسفه‌های سیاسی و حکومتی تاریخ دنیا است. حکومت‌ها اغلب بر پایه تفکرات شخصی فردی صاحب‌نظر و ایده شکل اولیه خود را چارچوب می‌بخشند و سپس با جنگ، قیام، کودتا و یا انقلاب‌های خشونت‌آمیزی و در مواقعی که خشونت‌بار نیست هم با پشتوانه و دسیسه‌های ابرقدرت‌ها به ثمر و بار می‌نشینند.

از انقلاب کوبا که حملات پارتیزانی فیدل و چه‌گوارا به اشکال بی‌رحمانه‌ای علیه رژیم باتیستا آغاز و به سرانجام رسید تا انقلاب چین و فرانسه تا همین سال‌های گذشته انقلاب‌های رنگی اوکراین و بهارهای عربی از جمله مصر و همه این‌ها آنچه را که باید بدانیم را مثال می‌زنند.

اما انقلابی در ایران دیده شد که تاریخ و مکان را نمی‌شناخت به‌واقع پیرو و کپی هیچ‌کدام از این انقلاب‌ها و براندازی‌ها نبود ایده آن را شخصی بنا نهاد که مکرراً خود را تنها مجری این ایده و تفکر نمی‌دانست و شرع، آئین تشیع و اهل‌بیت را صاحب واقعی آرمان می‌دانست و به دنبال اجرایی‌کردن آن و نه درآمیختن آن با دنیای کنونی مانند لنین و... بود.

شخصیت حضرت امام خمینی (ره) را شاید هیچ کتاب، مقاله و مستندی نتواند تشریح کند. امام در روزگاری که تفکرات غربی لیبرال و سوسیالیست و هرگز تزهای دینی نمازخوان‌ها باید در مساجد باشند و نه در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را قبول نداشت امام به دنبال ظهور اسلامی کنشگرا و فعال در همه عرصه‌ها بود نه اسلامی که قدرت‌های سیاسی دنیا که به دنبال منزوی کردن آن بودند تا مسلمانان را در مسجد و هیات و حرم‌ها ببینند و دیانت و سیاست را جدا از هم می‌دیدند و می‌خواستند.

بعد از حکومت صفویه دیگر حکومتی با نام تشیع در هیچ‌گاه دنیا قد راست نکرده بود و اصلاً حتی شعار آن هم داده نمی‌شد و تقریباً حتی بزرگان دینی نیز ناامید شده بودند که روزی آن هم در آن زمانِ پر از بلبشو و تفکرات به‌ظاهر جذاب و حرف‌ها با رنگ و لعاب زیبای غربی حکومت دینی به معنی واقعی نه شعاری مانند عثمانی و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس شکل بگیرد.

اما به ناگهان صدایی روح تازه‌ای به محبان آرمان اهل‌بیت و تشیع و دین داد. روح‌الله چون روحی به دنبال زنده کردن هرآنچه بود که تا دیروز امیدی به زنده کردن آن نبود مگر می‌شد در بین آن همه قدرت نظامی، سیاسی و آزادی‌های غربی که اغلب مردمان دنیا را مدهوش کرده بود تفکر دینی را رواج داد و حکومتی هم پدید آورد که آرمان معنویت و عاشورا و ظهور منجی را داشته باشد؟! یعنی چیزی فراتر از دلبستگی‌های فریبنده دنیا.

اما امام مصمم بود، از تریبون‌های مساجد و حوزه شروع شد ترسی هم نبود، عاقبت امر هرچه باشد سعادت و کمال بود، چه شهید شود چه پیروز این جنگ و مبارزه، و به این هم ایمان داشت که خدا با او بود.

اواسط آن مبارزه، برخی حتی خودی‌های که نتوانستند امام را انکار کنند، خواستند امام و عزم ایشان را با مهاتما گاندی مقایسه کنند. اما گاندی هدفی جز استقلال و سعادت دنیای هندوها نداشت، اما امام ما به دنیا بسنده نمی‌کرد. او استقلال و آزادی را همراه با آرمان خدا، پیامبر و اهل‌بیتش می‌خواست و می‌دانست.

امام هرچه جلوتر می‌رفت جرقه‌های ذهنی و قلبی آدم‌ها زیادتر می‌شد، افرادی که تا دیروز برای عاشورا و قیام سیدالشهدا تنها سینه می‌زدند و نوحه می‌خواندند؛ اما حالا فرصتی دیدند که اجازه ندهند دگرباره آرمان مولایشان حسین(ع) به دست یزیدیان زمان بیفتد و تاریخ همیشه در حال تکرار است. این بار توابین دیر نجنبیدن و در مهلکه بودند و آنچه که باید اتفاق می‌افتاد شد و این بار قدرت دنیوی یزیدیان کارساز نبود.

حکومتی متولد شد که صدها سال آرزوی هر مسلمانی بود همه آن‌هایی که هنوز به دنیا و زرق‌وبرق آن دل نباخته بودند همراه این حکومت و نظام شدند، حتی ادواردو آنیلی آن جوان خوش‌سیمای ایتالیایی که آینده ایتالیا بود یا محمدعلی کلی و هزاران‌هزار دلبسته حرف حق دیگر که تنها امید آن‌ها کمال و سعادت بود.

امام ما راهی را آغاز و بنا نهاد که نه پایانی دارد و نه تفکر و آرمانش بایکوت و سانسورشدنی است شاید آن جمله معروف امام ما همه راه را به ما و به دشمنان ما نشان می‌دهد که فرمود: بکشید ما را، ما زنده‌تر می‌شویم.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از